انسان
 
پسرک عاشق تنها
سلام به همه دوستان گلم من حسین عطایی متولد 14 بهمن 1369 در مشهدم این وبلاگ شخصیم تو فضای مجازی امیدوارم خوشتون بیاد ارادتمند .حسین عطایی ....
 
 

شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع وگریه و زاری بود. در

همین حال استاد ش را بالای سرش دید، که او را نگاه میکند . استاد
... 
پرسید: چرا گریه و زاری می کنی؟شاگرد گفت: برای طلب بخشش

و گذشت خداوند از گناهانم استاد گفت سئوالی دارم : اگر مرغی را

پرورش دهی ، هدفت چیست؟ شاگرد گفت : برای آنکه از گوشت و

تخ مرغ آن استفاده کنم.استاد گفت: اگر آن مرغ برایت گریه و زاری کند

آیا از تصمیم خود، منصرف خواهی شد؟شاگردگفت: خوب راستش نه.

استاد گفت: حال اگر این مرغ برایت تخم طلا دهد چه؟ آیا باز هم او را 

خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی ؟شاگرد گفت : نه هرگز استاد .

مطمئنا آن تخمها، برایم مهمتر و با ارزش تر، خواهند بود!

استاد گفت : پس تو نیز؛ برای خداوند، چنین باش! همیشه تلاش کن

تا باارزش تر از جسم ، گوشت ، پوست و استخوانت؛ گردی. تا آنقدر

که برای انسانها، هستی و کائنات خداوند، مفید و با ارزش شوی و

مقام و لیاقتِ توجه، لطف و رحمتِ او را، بدست آوری .

خداوند از تو گریه و زاری نمی خواهد!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:, :: 1:12 :: توسط : حسین عطایی

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
داستان عاشقانه زیبا و غمگین- حتما بخوانید آیا این هم عشق است؟ یا زمانی بوده و دیگر نیست؟ پیشنهاد یک مرد به یک زن دلم برایت تنگ شده .... دل نوشته گرفته دلم دل نوشته دل نوشته داستان کما ماجرای شگفت انگيز استقامت يك كوهنورد مورچه و عسل میخواهم معجزه بخرم! روز قسمت ناشنوا نجات عشق
آرشيو وبلاگ
نويسندگان